همه چی رسما تموم شد!
و من تصمیم میگیرم که دیگه ذهنمو درگیر آدمای کوچیک و اون افکار حال به هم زنشون نکنم...
رو به رو شدن با حرف مردم که کاری نداره! اونم واسه من که خب واقعا حرف مردم برام مهم نیس...
یادمه قبل این که بیام اینجا وبلاگ بسازم تو سیستم بلاگفا وبلاگ داشتم.
اونجا وقتی دانشگاه بودم یه مساله ای خیلی شبیه به این پیش اومده بود.فرق بین این دوتا این بود که این سابقه ی طولانی تر و به مراتب تاریک تری نسبت به اون مورد که یه کیس تازه و نوپا بود داشت. اونجا نوشتم پاشو! تلاش کن و از هرچی داری دفاع کن.نذار مغزهای کوچیک و بی اهمیت بیان و تو رو از هدفت دور کنن! خودت باش و با درس و مقاله و پروژه وقتتو بگذرون نه با این آدمایی که خار آدمو میگان...
حالا هم جا داره به این کیس قدیمی بگم خیلی وقته که من در مواجهه با این چیزا میگم .. ... عزیز! هه
برو بمیر.تو ارزشی برامن نداری.دیگه نه... برو با همون کون پاره هایی که اونطوری خودشونو واسه توی کون گلابی جر میدن بچرخ... تو رو چه به ما!